هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا جلالالدین رومی است که مخاطبان را به شادی، رهایی از غم و اندوه، و عشق به خداوند دعوت میکند. شاعر از مخاطبان میخواهد که از عقل و هوش دنیوی دست بردارند، به عشق الهی روی آورند و خود را در جمال خداوند محو کنند. همچنین، از شمسالدین تبریزی به عنوان نماد عشق و فداکاری یاد میشود.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند محو شدن در عشق الهی و فداکاری ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۷۴۷
ای طَرَبناکان زِ مُطربْ اِلْتِماسِ مَیْ کنید
سویِ عِشرتها رَوید و مَیلِ بانگِ نَی کنید
شَهْ سَوارِ اسبِ شادیها شوید ای مُقْبِلان
اسپِ غَم را در قَدَمهایِ طَرَبها پَی کنید
زان میِ صافی زِ خُمِّ وَحْدَتش ای باخودان
عقل و هوش و عاقِبَت بینی همه لا شَی کنید
نوبَهاری هست با صد رَنگِ گُلزار و چَمَن
تَرکِ سرد و خُشک و اِدْباریِّ ماهِ دَیْ کنید
کُشتگان خواهید دیدن سَر بُریده جوقْ جوق
اَیُّهاالْعُشّاق مُرتَدّید اگر هَی هَیْ کنید
سویِ چین است آن بُتِ چینی که طالِب گشته اید
این چه عقل است این که هر دَمْ قَصدِ راهِ رَیْ کنید؟
در خَراباتِ بَقا اَنْدَر سَماعِ گوشِ جان
تَرکِ تکرارِ حروفِ اَبْجَد و حُطّی کنید
از شرابِ صرفِ باقی کاسهٔ سَر پُر کنید
فَرشِ عقل و عاقلی از بَهرِ لِلَّهْ طَی کنید
از صِفاتِ باخودی بیرون شوید ای عاشقان
خویشتن را مَحْوِ دیدارِ جَمالِ حَیّ کنید
با شَهِ تبریز شَمسُ الدّینْ خداوندِ شَهان
جانْ فِدا دارید و تَنْ قُربانْ زِ بَهرِ وَیْ کنید
سویِ عِشرتها رَوید و مَیلِ بانگِ نَی کنید
شَهْ سَوارِ اسبِ شادیها شوید ای مُقْبِلان
اسپِ غَم را در قَدَمهایِ طَرَبها پَی کنید
زان میِ صافی زِ خُمِّ وَحْدَتش ای باخودان
عقل و هوش و عاقِبَت بینی همه لا شَی کنید
نوبَهاری هست با صد رَنگِ گُلزار و چَمَن
تَرکِ سرد و خُشک و اِدْباریِّ ماهِ دَیْ کنید
کُشتگان خواهید دیدن سَر بُریده جوقْ جوق
اَیُّهاالْعُشّاق مُرتَدّید اگر هَی هَیْ کنید
سویِ چین است آن بُتِ چینی که طالِب گشته اید
این چه عقل است این که هر دَمْ قَصدِ راهِ رَیْ کنید؟
در خَراباتِ بَقا اَنْدَر سَماعِ گوشِ جان
تَرکِ تکرارِ حروفِ اَبْجَد و حُطّی کنید
از شرابِ صرفِ باقی کاسهٔ سَر پُر کنید
فَرشِ عقل و عاقلی از بَهرِ لِلَّهْ طَی کنید
از صِفاتِ باخودی بیرون شوید ای عاشقان
خویشتن را مَحْوِ دیدارِ جَمالِ حَیّ کنید
با شَهِ تبریز شَمسُ الدّینْ خداوندِ شَهان
جانْ فِدا دارید و تَنْ قُربانْ زِ بَهرِ وَیْ کنید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.