هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از شیخ مهنه بیانگر احساس گمگشتگی و بی‌قراری انسان در جستجوی حقیقت است. شاعر از ناتوانی در یافتن خود و حقیقت وجودی سخن می‌گوید و جهان را پر از بایزید (عارف بزرگ) می‌داند، اما خود را در میان این همه گم شده می‌بیند. او از راه پرخطر عرفان و ریاضت سخن می‌گوید و در نهایت انسان را جز توده‌ای خاک و باد نمی‌بیند، با بدنی همچون طلسم و گنجی به نام جان.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.

الحکایه و التمثیل

چنین گفتست شیخ مهنه یک روز
که یک تن بین جهان و دیده بر دوز

زمین پر بایزیدست و آسمان هم
ولی او گم شده اندر میان هم

چه می‌گویم کجاافتادم اینجا
که جان در موج آتش دادم اینجا

قدم تا کی زنم در ره بهر سوی
چو از خود می‌نیابم یک سر موی

بسی رفتم درین راه خطرناک
ندیدم آدمی را جز کفی خاک

کفی خاکست و بادی در میانش
تن او چون طلسم و گنج جانش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.