۳۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۹۳

هست مَستی که مرا جانِب میخانه بَرَد؟
جانِبِ ساقیِ گُل­چهرهٔ دُردانه بَرَد؟

هست مَستی که کَشَد گوشِ مرا یارانه؟
از چُنین صَفِّ نِعالَمْ سویِ پیشانه بَرَد؟

نَعْلْ آن است که بوسه گَهِ او خاک بُوَد
لَعْلْ آن است که سویِ میْ و پیمانه بَرَد

جانْ سِپاریم بدان بادهٔ جانْ دست نَهیم
پیش‌تر زان که خِرَدْمانْ سویِ افسانه بَرَد

شاخْ شاخ است دل از رَنگِ سَرِ زُلفِ خوشش
تا چرا بَندِ چُنان مویْ سَرِ شانه بَرَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.