هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی می‌پردازد. شاعر از درد عشق و دوری از معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون عشق، زندگی بی‌معنا و پوچ است. همچنین، مفاهیمی مانند نیاز به معنویت، ارزش عشق و رنج‌های ناشی از دوری از معشوق در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و معنویت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۷۹۶

وایِ آن دلْ که بِدو از تو نشانی نَرَسَد
مُرده آن تَنْ که بِدو مُژدهٔ جانی نَرَسَد

سِیَهْ آن روز که بی‌نورِ جَمالَت گُذَرَد
هیچ از مَطْبَخِ تو کاسه و خوانی نَرَسَد

وایِ آن دلْ که زِ عشقِ تو در آتش نَرَوَد
هَمچو زَر خَرج شود هیچ به کانی نَرَسَد

سُخَنِ عشقْ چو بی‌دَرد بُوَد بَر نَدَهَد
جُز به گوشِ هَوَس و جُز به زبانی نَرَسَد

مَریمِ دل نشود حامِلِ اَنْوارِ مسیح
تا اَمانَت زِ نَهانی به نَهانی نَرَسَد

حِس چو بیدار بُوَد خواب نبیند هرگز
از جهان تا نَرَوَد دل به جهانی نَرَسَد

غَفلَتِ مرگ زد آن را که چُنان خُشک شُده‌ست
از غَمِ آن که وِرا تَرّه به نانی نَرَسَد

این زمان جَهْد بِکُن تا زِ زمانْ باز رَهی
پیش از آن دَمْ که زمانی به زمانی نَرَسَد

هر حَیاتی که زِ نان رُستْ همان نان طَلَبَد
آبِ حیوان به لبِ هر حَیَوانی نَرَسَد

تیره صُبحی که مرا از تو سَلامی نَرَسَد
تَلْخ روزی که زِ شَهْدِ تو بیانی نَرَسَد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.