۲۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴

مستم ز می عشق و خراب افتاده
برخاسته دل بیخور و خواب افتاده

در دریایی که آنست در سینهٔ ما
جان رفته و تن بر سر آب افتاده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.