هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به مفاهیمی مانند عشق الهی، رهایی از ظواهر فریبنده، و درک حقیقت وجودی اشاره دارد. شاعر از نمادهایی مانند نور، آینه، گل، و خار استفاده میکند تا مفاهیم عمیق عرفانی را بیان کند. همچنین، به موضوعاتی مانند رهایی از مادیات، درک حقیقت درونی، و عشق به خداوند پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی و ادبیات کلاسیک فارسی دارد. بنابراین، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.
غزل شمارهٔ ۸۵۹
نی دیده هر دلی را دیدار مینِمایَد
نی هر خَسیس را شَهْ رُخسار مینِمایَد
اِلّا حَقیرِ ما را اِلّا خَسیسِ ما را
کَزْ خار میرَهانَد گُلْزار مینِمایَد
دودِ سیاهِ ما را در نور میکَشانَد
زُهدِ قدیمِ ما را خَمّار مینِمایَد
هرگز غُلامِ خود را نَفْروشَد و نَبَخشَد
تا چیست این که او را بازار مینِمایَد
شیریست پورِ آدم صندوقِ عالَم اَنْدَر
صندوقْ دَرشُدهست او بیمار مینِمایَد
روزی که او بِغُرَّد صندوق را بِدَرَّد
کاری نِمایَد اکنون بیکار مینِمایَد
صِدّیق با مُحَمَّد بر هفت آسْمان است
هر چند کو به ظاهر در غار مینِمایَد
یکّیست عشقْ لیکِن هر صورتی نِمایَد
وین اَحْولانِ خَس را دوچار مینِمایَد
جُمله گُل است این رَهْ گَر ظاهرش چو خاراست
نور از درختِ موسیٰ چون نار مینِمایَد
آبِ حَیات آمد وین بانگِ سیلِ آب است
گُفتار نیست لیکِن گفتار مینِمایَد
سوگند خورده بودم کَزْ دل سُخَن نگویم
دلْ آیِنهست و رو را ناچار مینِمایَد
شَمسُ الْحَقی که نورَشْ بر آیِنهست تابان
در جُنبشْ این و آن را دیوار مینِمایَد
هر طَبْله که گُشایَم زان قَندِ بیکَران است
کان را به نوعِ دیگر عَطّار مینِمایَد
نی هر خَسیس را شَهْ رُخسار مینِمایَد
اِلّا حَقیرِ ما را اِلّا خَسیسِ ما را
کَزْ خار میرَهانَد گُلْزار مینِمایَد
دودِ سیاهِ ما را در نور میکَشانَد
زُهدِ قدیمِ ما را خَمّار مینِمایَد
هرگز غُلامِ خود را نَفْروشَد و نَبَخشَد
تا چیست این که او را بازار مینِمایَد
شیریست پورِ آدم صندوقِ عالَم اَنْدَر
صندوقْ دَرشُدهست او بیمار مینِمایَد
روزی که او بِغُرَّد صندوق را بِدَرَّد
کاری نِمایَد اکنون بیکار مینِمایَد
صِدّیق با مُحَمَّد بر هفت آسْمان است
هر چند کو به ظاهر در غار مینِمایَد
یکّیست عشقْ لیکِن هر صورتی نِمایَد
وین اَحْولانِ خَس را دوچار مینِمایَد
جُمله گُل است این رَهْ گَر ظاهرش چو خاراست
نور از درختِ موسیٰ چون نار مینِمایَد
آبِ حَیات آمد وین بانگِ سیلِ آب است
گُفتار نیست لیکِن گفتار مینِمایَد
سوگند خورده بودم کَزْ دل سُخَن نگویم
دلْ آیِنهست و رو را ناچار مینِمایَد
شَمسُ الْحَقی که نورَشْ بر آیِنهست تابان
در جُنبشْ این و آن را دیوار مینِمایَد
هر طَبْله که گُشایَم زان قَندِ بیکَران است
کان را به نوعِ دیگر عَطّار مینِمایَد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.