هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به زیبایی‌های معشوق و عشق الهی اشاره دارد. شاعر از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال، عشق و زیبایی او را ستایش می‌کند. متن به مفاهیمی مانند عشق، وفا، جفا، و زیبایی معنوی می‌پردازد و از تشبیهات و استعاره‌های عمیق برای بیان احساسات استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۶۱

لُطفی نَمانْد کان صَنَم خوش لِقا نکرد
ما را چه جُرمْ اگر کَرَمَش با شما نکرد؟

تَشْنیع می‌زنی که جَفا کرد آن نِگار
خوبی که دید در دو جهانْ کو جَفا نکرد؟

عشقش شِکَر بس است اگر او شِکَر نداد
حُسنَش همه وَفاست اگر او وَفا نکرد

بِنْمایْ خانه‌یی که ازو نیست پُرچراغ
بِنْمایْ صُفّه‌یی که رُخَش پُرصَفا نکرد

این چَشم و آن چراغ دو نورند هم یکی
چون آن بدین رَسید کسی‌شان جُدا نکرد

چون روح در نِظاره فَنا گشت این بِگُفت
نَظّاره جَمالِ خدا جُز خدا نکرد

هر یک ازین مِثالْ بیان است و مَغْلَطه است
حَقْ جُز زِ رَشکْ نامِ رُخَشْ وَالضُّحیٰ نکرد

خورشیدِ رویِ مَفْخَرِ تبریز شَمسِ دین
بر فانی‌یی نَتافت که آن را بَقا نکرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.