۴۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۷۷

عید بر عاشقان مُبارک باد
عاشقان عیدتان مُبارک باد

عید اَرْ بویِ جانِ ما دارد
در جهانْ هَمچو جانْ مُبارک باد

بر تو ای ماهِ آسْمان و زمین
تا به هفت آسْمان مُبارک باد

عید آمد به کَفْ نشانِ وِصال
عاشقان این نشان مُبارک باد

روزه مَگْشایْ جُز به قَندِ لَبَش
قَندِ او در دَهان مُبارک باد

عید بِنْوشت بر کِنارِ لَبَش
کین میِ بی‌کَران مُبارک باد

عید آمد که ای سَبُک روحان
رَطْل‌هایِ گِران مُبارک باد

چند پنهان خوری صَلاحُ الدّین
 بوسه‌هایِ نَهان مُبارک باد

گَر نَصیبی به من دَهی گویم
بر من و بر فُلان مُبارک باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.