هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های طبیعت و تغییر فصل‌ها می‌پردازد. در آن، گل‌ها، بلبل، و دیگر عناصر طبیعت به عنوان نمادهایی از عشق، تقدیر، و عنایات الهی توصیف می‌شوند. شاعر از تغییرات فصل‌ها و تأثیرات آن بر طبیعت و احساسات انسان سخن می‌گوید و در نهایت، عشق و غیرت را به عنوان محرک اصلی این توصیفات معرفی می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۰۰

آنچ گُلِ سُرخْ قَبا می‌کُند
دانَم من کانْ زِ کجا می‌کُند

بیدِ پیاده که کَشیدست صَف
آنچ گُذشتست، قَضا می‌کُند

سوسنْ با تیغ و سَمَنْ با سِپَر
هر یک تَکبیرِ غَزا می‌کُند

بُلبُلِ مِسْکین که چه‌ها می‌کَشَد
آه از آن گُل که چه‌ها می‌کُند

گوید هر یک زِ عَروسانِ باغ
کان گُلْ اشارت سویِ ما می‌کُند

گوید بُلبُل که گُل آن شیوه‌ها
بَهرِ منِ بی‌سَر و پا می‌کُند

دست بَرآورده به زاری چَنار
با تو بگویم چه دُعا می‌کُند

بر سَرِ غُنچه کِی کُلَه می‌نَهَد؟
پُشتِ بنفشه کِی دوتا می‌کُند؟

گر چه خَزان کرد جَفاها بَسی
بین که بهارانْ چه وَفا می‌کُند

فَصلِ خَزانْ آنچه به تاراج بُرد
فَصلِ بهار آمد، اَدا می‌کُند

ذِکرِ گُل و بُلبُل و خوبانِ باغ
جُمله بَهانه‌ست، چرا می‌کُند؟

غَیرتِ عشق است، وَگَر نه زبان
شَرحِ عِنایاتِ خدا می‌کُند

مَفْخَرِ تبریز و جهانْ شَمسِ دین
باز مُراعاتِ شما می‌کُند
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.