هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق به معشوق سخن میگوید. او از آتشی که در دلش افروخته شده و از سوختن در این عشق میگوید. شاعر معشوق را منبع زیبایی و جمال الهی میداند و تنها راه نجات خود را در یاد و شکر او میبیند. همچنین، او از لحظهای یاد میکند که دلش به عشق معشوق گشوده شد و جانش از عشق او سرشار گشت.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت میشود.
غزل شمارهٔ ۱۰۰۱
آه در آن شمعِ مُنَوّر چه بود
کآتش زد در دل و دل را رُبود
ای زَده اَندَر دلِ من آتشی
سوختم، ای دوست بیا زودْ زود
صورتِ دلْ صورتِ مَخلوق نیست
کَزْ رُخِ دلْ حُسنِ خدا رو نِمود
جُز شِکَرَش نیست مرا چارهای
جز لَبِ او نیست مرا هیچ سود
یاد کُن آن را که یکی صُبحدَم
این دِلَم از زُلفِ تو بَندی گُشود
جانِ من اوَّل که بِدیدم تو را
جانِ من از جانِ تو چیزی شُنود
چون دِلَم از چَشمه تو آب خورْد
غَرقه شُد اَنْدَر تو و سیلَم رُبود
کآتش زد در دل و دل را رُبود
ای زَده اَندَر دلِ من آتشی
سوختم، ای دوست بیا زودْ زود
صورتِ دلْ صورتِ مَخلوق نیست
کَزْ رُخِ دلْ حُسنِ خدا رو نِمود
جُز شِکَرَش نیست مرا چارهای
جز لَبِ او نیست مرا هیچ سود
یاد کُن آن را که یکی صُبحدَم
این دِلَم از زُلفِ تو بَندی گُشود
جانِ من اوَّل که بِدیدم تو را
جانِ من از جانِ تو چیزی شُنود
چون دِلَم از چَشمه تو آب خورْد
غَرقه شُد اَنْدَر تو و سیلَم رُبود
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.