هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جمال معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر جان و دل خود توصیف می‌کند. شاعر از زیبایی‌های طبیعت و تأثیرات روحانی عشق سخن می‌گوید و از تغییرات و تحولاتی که این عشق در وجودش ایجاد کرده است، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی داشته باشد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۰۲۸

ذاتَت عَسَل است ای جان گُفتَت عَسَلی دیگر
ای عشقِ تو را در جان هر دَم عَمَلی دیگر

از رویِ تو در هر جان باغ و چَمَنی خندان
وَزْ جَعدِ تو در هر دل از مُشکْ تَلی دیگر

مَهْ را زِ غَمَت باشد گَهْ دِقّ و گَهْ اِسْتِسقا
مَهْ زین خَلَلی رَسته از صد خَلَلی دیگر

با لُطفِ بهارت دل چون بَرگ چرا لَرزَد؟
تَرسَد که خَزان آید آرَد دَغَلی دیگر

هر سُرمه و هر دارو کَزْ خاکِ دَرَت نَبْوَد
در دیده دلْ آرَد دَرد و سَبَلی دیگر

اِبْلیس زِ لُطفِ تو اومید نمی‌بُرَّد
هر دَم زِ تو می‌تابَد در وِیْ عَمَلی دیگر

فرعونْ زِ فرعونی آمَنْتُ بجان گفته
بر خِرقه جان دیده زِ ایمان تِگَلی دیگر

خورشیدِ وِصالِ تو روزی به حَمَل آید
در چَرخِ دِلَم یابَد بُرجِ حَمَلی دیگر

اَجْزایِ زمین را بین بر رویِ زمینْ رَقْصان
این جوقْ چو بِنْشینَد آید بَدَلی دیگر

بر رویِ زمین جان را چون رو شَرَف و نوری
در زیرِ زمینْ تَن را چون تُخمْ اَجَلی دیگر

تا چند غَزَل‌ها را در صورت و حَرف آری
بی صورت و حرف از جان بِشْنو غَزَلی دیگر
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.