هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی سخن میگوید و بیان میکند که چگونه عشق و شراب، جان او را سبک و شاد کردهاند. او از لذت نوشیدن شراب و تأثیر آن بر روح و روان خود سخن میگوید و اشاره میکند که این لذت از هر چیز دیگری برایش مهمتر است.
رده سنی:
18+
این متن حاوی مفاهیم عرفانی و اشاره به مصرف شراب است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق مفاهیم عرفانی و شاعرانه آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰۲۹
جان بر کَفِ خود داری ای مونِسِ جانْ زوتَر
من نیکْ سَبُک گشتم آن رَطْلِ گِرانْ زوتَر
از باده بَسی ساغَر فَربه کُنِ هر لاغَر
هر چند سَبُک دستی ای دست ازانْ زوتَر
ای بر دَر و بامِ تو از لَذَّتِ جامِ تو
جانها به صَبوح آیند من از هَمگانْ زوتَر
سودایِ تو میآرَد زان میْ که نه قَی آرَد
از سینه به چَشم آید از نورِ عِیانْ زوتَر
من نیکْ سَبُک گشتم آن رَطْلِ گِرانْ زوتَر
از باده بَسی ساغَر فَربه کُنِ هر لاغَر
هر چند سَبُک دستی ای دست ازانْ زوتَر
ای بر دَر و بامِ تو از لَذَّتِ جامِ تو
جانها به صَبوح آیند من از هَمگانْ زوتَر
سودایِ تو میآرَد زان میْ که نه قَی آرَد
از سینه به چَشم آید از نورِ عِیانْ زوتَر
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.