هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر وابستگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از عشق و تأثیر آن بر وجود خود سخن می‌گوید و معشوق را منبع رنگ و شادی زندگی خود می‌داند. او از تحول درونی خود تحت تأثیر این عشق صحبت می‌کند و معتقد است که تنها با رسیدن به معشوق، وجودش کامل می‌شود. همچنین، شاعر از قدرت و تأثیر معشوق بر زندگی خود و جهان اطرافش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۳۱

جانِ من و جانِ تو بَسته‌ست به همدیگر
هم رنگ شَوَم از تو گَر خیر بُوَد گَر شَر

ای دِلْبَرِ شَنگِ من ای مایه رنگِ من
ای شِکَّرِ تَنگِ من از تَنگِ شِکَر خوش تَر

ای ضَربَتِ تو مُحکَم ای نُکته تو مَرهَم
من گشته تَمامی کَم تا من تو شُدم یک سَر

همسایه ما بودی چون چهره تو بِنْمودی
تا خانه یکی کردی ای خوش قَمَرِ اَنْوَر

یک حَمله تو شاهانه بَردار تو این خانه
تا جُز تو فَنا گردد کَاللّهُ هُوَ الْاَکْبَر

چون مَحو کُند راهَم نی جویَم و نی خواهم
زیرا همه کَس دانَد کِاکْسیر نخواهد زَر

از تابِشِ آن کوره مِس گفت که زَر گشتم
چون گشت دِلَش تابان زان آتشِ نیکوفَر

مِس باز به خویش آمد نوشَشْ همه نیش آمد
تا باز به پیش آمد اِکْسیرگَرِ اَشْهَر
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.