هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و علاقه‌اش به معشوق در هوای سرد و بارانی سخن می‌گوید. او از زیبایی و لطافت معشوق تعریف کرده و بیان می‌کند که در چنین هوایی، تنها پناهگاهش آغوش معشوق است. شاعر همچنین از تأثیر خیال معشوق بر دلش می‌گوید و اینکه این خیال او را از خود بی‌خود می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴۷

دَرین سَرما و بارانْ یار خوش تَر
نِگار اَنْدَر کِنار و عشقْ در سَر

نِگار اَنْدَر کِنار و چون نِگاری
لَطیف و خوب و چُست و تازه و تَر

دَرین سَرما به کویِ او گُریزیم
که مانَنْدَش نَزایَد کَس زِ مادر

دَرین بَرف آن لَبانِ او بِبوسیم
که دل را تازه دارد برف و شِکَّر

مرا طاقَت نَمانْد از دست رفتم
مرا بُردند و آوردند دیگر

خیالِ او چو ناگَهْ در دل آید
دلْ از جا می‌رَوَد اَللّهُ اَکْبَر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.