۲۵۳ بار خوانده شده

فی الحكایة و التمثیل

گفت سقراط حکیم آن مرد پاک
در رهی میشد پیاده دردناک

سائلی گفتش ملوک روزگار
جمله میجویندت و تو بر کنار

معتقد داری بسی اسبی بخواه
تا پیاده رفتنت نبود براه

گفت هم بر پای من بار تنم
به که بار منتی برگردنم

هرچه در عالم طلب دارد یکی
زان بسی بهتر فراغت بیشکی

در سخن گر چه بلاغت باشدم
آن بلاغت در فراغت باشدم

گر شوم سرگشتهٔ هر بی خبر
نه بلاغت ماندم نه شعر تر

گرچه شه را منصب اسکندریست
بنده کردن خویشتن را از خریست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فی الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:فی الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.