هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رابطه‌ای پرتنش سخن می‌گوید. او به معشوق خود نصیحت می‌کند که در خشم و ستیزه پا نگذارد و به وفا و مهربانی پایبند باشد. با این حال، معشوق به نصایح او توجهی نمی‌کند و با تمسخر و بی‌اعتنایی پاسخ می‌دهد. شاعر در نهایت به این نتیجه می‌رسد که سکوت بهتر از ادامه دادن به این رابطه پرتنش است.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل پرداختن به موضوعات عاطفی پیچیده مانند تعارض در روابط و ناکامی در عشق، برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. همچنین، استفاده از مفاهیم عمیق و احساسی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴۹

صد بار بِگُفتَمَت نِگَه دار
در خَشم و سِتیزه پا مَیَفشار

بر چَنگِ وَفا و مِهْربانی
گَر زَخْمه زَنی بِزَن به هَنجار

دانی تو یَقین و چون ندانی
کَزْ زَخْمه سخت بِسْکُلَد یار

میْ بَخش و مَخُسب کین نه نیکوست
ما خُفته خَراب و فِتْنه بیدار

می‌گویم و می‌کُنم نَصیحَت
من خُشکْ دِماغ و گفت و تکرار

می‌خَندد بر نَصیحَتِ من
آن چَشمِ خُمارِ یارِ خَمّار

می‌گوید چَشمِ او به تَسْخَر
خوش می‌گویی بگو دِگَربار

از تو بَتَرَم اگر نَنوشَم
پوشیده نَصیحَتِ تو طَرّار

اِسْتیزه گَر است و لااُبالی‌ست
کِی عشوه خورَد حَریفِ خونْ خوار؟

خامُش کُن و از دِیَش مَتَرسان
کَزْ باغِ خداست این سَمَن زار

خاموش که بی‌بَهار سَبزاست
بی سَبْلَتِ مِهرَ جان و آذار
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.