هوش مصنوعی:
در این متن، گفتوگویی بین یک فرد عالیمقام و خضر (نماد حکمت و جاودانگی) صورت میگیرد. خضر از او میپرسد آیا میخواهد همراه او باشد، اما فرد پاسخ میدهد که این کار برایش ممکن نیست، زیرا خضر با نوشیدن آب حیات جاودانه شده، در حالی که او هر روز آماده فدا کردن جان خود است. در نهایت، نتیجه میگیرد که بهتر است مانند پرندگان از هم دور باشند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، نیاز به آشنایی با نمادهای ادبیات عرفانی مانند خضر و آب حیات دارد.
حكایت
آن یکی دیوانهٔ عالی مقام
خضر او را گفت ای مرد تمام
رای آن داری که باشی یار من
گفت با تو برنیاید کار من
زانکه خوردی آب حیوان چندگاه
تا بماند جان تو تا دیرگاه
من برانم تا بگویم ترک جان
زانکه بی جانان ندارم برگ جان
چون تو اندر حفظ جانی مانده
من بنو هر روز جان افشانده
بهتر آن باشد که چون مرغان زدام
دور میباشیم از هم والسلام
خضر او را گفت ای مرد تمام
رای آن داری که باشی یار من
گفت با تو برنیاید کار من
زانکه خوردی آب حیوان چندگاه
تا بماند جان تو تا دیرگاه
من برانم تا بگویم ترک جان
زانکه بی جانان ندارم برگ جان
چون تو اندر حفظ جانی مانده
من بنو هر روز جان افشانده
بهتر آن باشد که چون مرغان زدام
دور میباشیم از هم والسلام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.