هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که از زبان جنید، عارفی مشهور، روایت می‌شود. داستان با ورود دزدی به خانهٔ خالی جنید آغاز می‌شود که تنها یک پیراهن می‌یابد و می‌دزدد. سپس، جنید در مواجهه با خریدار پیراهن، سخنان عمیقی دربارهٔ ذات انسان، مرگ، خاک و خون بیان می‌کند. او تأکید می‌کند که همه چیز از خاک و خون سرچشمه می‌گیرد و هر موجودی به سوی خاک بازمی‌گردد. شعر با نگاهی به رنج‌های بشری و جست‌وجوی حقیقت پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند خون و خاک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

الحكایة و التمثیل

خانهٔ داشت ای عجب خالی جنید
دزد در شد مینیافت او هیچ صید

عاقبت پیراهنی یافت وببرد
روز دیگر را بدلالی سپرد

پیرهن را چون خریداری رسید
آشنا میخواست در وقت خرید

میگذشت آنجا جنید راهبر
گفت این را آشناام من بخر

در تحمل بازگفتم حال خاک
خاک شو تا درنماند جان پاک

همچو بادی عمر تو بگذشت زود
خاک شو چون خاک خواهی گشت زود

گر ز بی آبی تیمم ساختی
خاک خود مردیست تو خم ساختی

از تیمم گر ترا گردی رسید
بیشک از فرق جوانمردی رسید

هیچ گردی نیست کان خاکی نبود
هیچ خاکی نیست کان پاکی نبود

هیچ پاکی نیست تا اوجان نداشت
هیچ جانی نیست تا جانان نداشت

این ببین تاتوقدم چون مینهی
نیستی آگاه و در خون مینهی

ذره ذره خاک شخص خفتگانست
قطره قطره خون جان رفتگانست

خاک را صد بار بر هم بیختند
تا همه با خون دل آمیختند

از زمین هرچ آن برون میآیدت
از میان خاک و خون میآیدت

هرچه یابی همچو آتش میخوری
وز میان خاک و خون خوش میخوری

خفتگان در خاک و خون چون میکنند
خاک وخون گوئی که معجون میکنند

کاشکی یک تن بر آوردی سری
یک سخن گفتی وبگشادی دری

هست این سر هر زمان پوشیده تر
خون جانها زین سبب جوشیده تر

نیست از خون یک ذراع خاک پاک
زانکه گورستانست سر تا پای خاک
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.