هوش مصنوعی: اسکندر در سفر به چین با فغفور چین دیدار می‌کند. فغفور برای او ضیافتی با کاسه‌های پر از جواهرات برگزار می‌کند، اما اسکندر از خوردن آنها امتناع می‌ورزد و می‌گوید غذای او تنها دو گرده نان است. فغفور از او می‌پرسد که اگر به این مقدار کم قانع است، چرا برای به دست آوردن آن جهان را به جنگ و ویرانی می‌کشد؟ اسکندر با شنیدن این استدلال، از سفر دست می‌کشد و قناعت را می‌ستاید.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، زبان و سبک نوشتار آن متعلق به ادبیات کلاسیک است و برای درک بهتر به سطح بلوغ فکری نیاز دارد.

الحكایة و التمثیل

چون بچین افتاد اسکندر ز راه
داشتش فغفور چین در چین نگاه

کرد بزمی آنچنان شاهانه راست
کان صفت ناید بصد افسانه راست

چند کاسه پیش اسکندر نهاد
پر در و پر لعل و پر گوهر نهاد

گفت بسم اللّه بکن دستی دراز
تا کنند آنگه سپه دستی فراز

گفت اسکندر که پیشم قوت نیست
کاسه جز پر لعل و پر یاقوت نیست

کاسه پر جوهر چرا کردی بگو
کی خورد مردم چنین خوردی بگو

شاه چین گفتش که ای بحر علوم
تو نسازی قوت خود جوهر بروم

گفت جوهر چون تواند خورد کس
گردهٔ دو نان مرا قوتست و بس

کار من بی شک چو کار خاص و عام
میشود روزی بدو گرده تمام

شاه گفتش چون نمیخوردی گهر
می نبایستت دو گرده بیشتر

مینشد در روم این دو گرده راست
کز چنان جائیت بر بایست خاست

جملهٔ عالم بزیر پای کرد
عزم یک یک شهر و یک یک جای کرد

راه میپیمود با چندین سپاه
کرد چندینی رعیت را تباه

این دو گرده راست میبایست کرد
هم بروم آزاد میبایست خورد

چون ازو بشنود اسکندر دلیل
کرد از آنجا هم در آن ساعت رحیل

در سفر گفت این فتوحم بس بود
تا قیامت قوت روحم بس بود

ترک گفتم من سفر یکبارگی
عزلتی جویم ازین آوارگی

هیچکس را در جهان بحر و بر
از قناعت نیست ملکی بیشتر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحكایة و التمثیل
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.