۱۸۱ بار خوانده شده

الحكایة و التمثیل

گفت وقت حلق خلقی در حجاز
بهر سنت موی میکردند باز

از یکی پرسید آن مجنون راه
کز چه اندازید موی اینجایگاه

گفت موی افکندن اینجا سنت است
ترک این سنت دلیل محنت است

چون شنود القصه آن دیوانه راز
گفت ای مشتی گدای بی نیاز

حلقه سر گر سنتی آمد نه خرد
پس فریضه ریش میباید سترد

زانکه در ریش تو چندان باد هست
کان بلای صد دل آزاد هست

زینچه گفتم بر شما صد منّت است
کاین فریضه بهتر از صد سنت است

کار کن چون وقت کارت این دمست
زانکه این یک دم ترا صد عالمست

تاکی از خواب هوس بیدار شو
همچو بیداران دین در کار شو

گر نخواهی کشت کرد امروز تو
چون کنی فردا میان سوز تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:المقالة السادتة و الثلثون
گوهر بعدی:الحكایة و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.