۴۲۰ بار خوانده شده
بِدِه آن باده به ما باده به ما اولیٰ تر
هر چه خواهی بِکُنی لیکْ وَفا اولیٰ تر
سَرِ مردان چه کُند خوبتَر از سَجده تو؟
مَسجدِ عیسیِ جانْ سَقفِ سَما اولیٰ تر
یک فُسون خوان صَنَما در دلِ مَجنون بَردَم
غُنچههای چو صَبی را نه صَبا اولیٰ تر؟
عقلْ را قبله کُند آن کِه جَمالِ تو ندید
در کَفِ کور زِ قِنْدیل عَصا اولیٰ تر
تو عَطا میدِهْ و از چَرخ نِدا میآید
که زِ دریا و زِ خورشید عَطا اولیٰ تر
لُطفها کردهیی امروز دو تا کُن آن را
چون که در چَنگ نیایی تو دوتا اولیٰ تر
چون که خورشید بَرآیَد بِگُریزد سَرما
هر کِه سرد است ازو پُشت و قَفا اولیٰ تر
تا بِدیدم چَمَنَت ز آب و گیا بُبْریدَم
آن سُتور است که در آب و گیا اولیٰ تر
سادگی را بِبَرَد گر چه سُخَن نَقْشِ خوش است
بر رُخِ آیِنِه از نَقْشْ صَفا اولیٰ تر
صورتِ کَوْن تویی آیِنِه کَوْن تویی
دادِ آیینه به تصویرِ بَقا اولیٰ تر
خَمُش این طَبْل مَزَن تیغ بِزَن وَقتِ غَزاست
طَبْل اگر پُشتِ سپاه است غَزا اولیٰ تر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر چه خواهی بِکُنی لیکْ وَفا اولیٰ تر
سَرِ مردان چه کُند خوبتَر از سَجده تو؟
مَسجدِ عیسیِ جانْ سَقفِ سَما اولیٰ تر
یک فُسون خوان صَنَما در دلِ مَجنون بَردَم
غُنچههای چو صَبی را نه صَبا اولیٰ تر؟
عقلْ را قبله کُند آن کِه جَمالِ تو ندید
در کَفِ کور زِ قِنْدیل عَصا اولیٰ تر
تو عَطا میدِهْ و از چَرخ نِدا میآید
که زِ دریا و زِ خورشید عَطا اولیٰ تر
لُطفها کردهیی امروز دو تا کُن آن را
چون که در چَنگ نیایی تو دوتا اولیٰ تر
چون که خورشید بَرآیَد بِگُریزد سَرما
هر کِه سرد است ازو پُشت و قَفا اولیٰ تر
تا بِدیدم چَمَنَت ز آب و گیا بُبْریدَم
آن سُتور است که در آب و گیا اولیٰ تر
سادگی را بِبَرَد گر چه سُخَن نَقْشِ خوش است
بر رُخِ آیِنِه از نَقْشْ صَفا اولیٰ تر
صورتِ کَوْن تویی آیِنِه کَوْن تویی
دادِ آیینه به تصویرِ بَقا اولیٰ تر
خَمُش این طَبْل مَزَن تیغ بِزَن وَقتِ غَزاست
طَبْل اگر پُشتِ سپاه است غَزا اولیٰ تر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.