هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وفا، زیبایی و جمال، و مفاهیم عرفانی و فلسفی سخن می‌گوید. او از عشق به عنوان نیرویی برتر یاد می‌کند که حتی از عقل و منطق فراتر است. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند سادگی، عطا، و نقش طبیعت در زندگی انسان اشاره می‌کند. در نهایت، او به اهمیت زمان و اقدام به موقع در زندگی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۰۸۷

بِدِه آن باده به ما باده به ما اولیٰ تر
هر چه خواهی بِکُنی لیکْ وَفا اولیٰ تر

سَرِ مردان چه کُند خوب‌تَر از سَجده تو؟
مَسجدِ عیسیِ جانْ سَقفِ سَما اولیٰ تر

یک فُسون خوان صَنَما در دلِ مَجنون بَردَم
غُنچه‌های چو صَبی را نه صَبا اولیٰ تر؟

عقلْ را قبله کُند آن کِه جَمالِ تو ندید
در کَفِ کور زِ قِنْدیل عَصا اولیٰ تر

تو عَطا می‌دِهْ و از چَرخ نِدا می‌آید
که زِ دریا و زِ خورشید عَطا اولیٰ تر

لُطف‌ها کرده‌‌‌یی امروز دو تا کُن آن را
چون که در چَنگ نیایی تو دوتا اولیٰ تر

چون که خورشید بَرآیَد بِگُریزد سَرما
هر کِه سرد است ازو پُشت و قَفا اولیٰ تر

تا بِدیدم چَمَنَت ز آب و گیا بُبْریدَم
آن سُتور است که در آب و گیا اولیٰ تر

سادگی را بِبَرَد گر چه سُخَن نَقْشِ خوش است
بر رُخِ آیِنِه از نَقْشْ صَفا اولیٰ تر

صورتِ کَوْن تویی آیِنِه کَوْن تویی
دادِ آیینه به تصویرِ بَقا اولیٰ تر

خَمُش این طَبْل مَزَن تیغ بِزَن وَقتِ غَزاست
طَبْل اگر پُشتِ سپاه است غَزا اولیٰ تر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.