هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی ناشی از نگاه معشوق سخن میگوید. او توصیف میکند که چگونه نگاه و غمزههای معشوق، هوشمندان را نیز مست و بیخود میکند. شاعر از درد فراق و اشتیاق وصال مینالد و در پایان، با طلب گشایش دربهای رحمت، امید به وصل را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند 'مستی' و 'شراب' نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۹
زان دو چشمم مدام مست و خراب
می کشم لحظه لحظه جام شراب
می شوی از فورغ حسن آتش
می شوم از نگاه حسرت آب
غمزهٔ شوخ چشم فتّانت
می رباید دل از اولوا الالباب
هوشمندان زنرگس مستت
بیخود افتاده اند مست و خراب
قامتی خواهد آمدم در بر
دوش دیدم قیامتی در خواب
خون دل تا بکی بدیده برم
چون کنم در جگر ندارم آب
در وصلت چو بستهٔ بر فیض
افتح یا مفتح الابواب
می کشم لحظه لحظه جام شراب
می شوی از فورغ حسن آتش
می شوم از نگاه حسرت آب
غمزهٔ شوخ چشم فتّانت
می رباید دل از اولوا الالباب
هوشمندان زنرگس مستت
بیخود افتاده اند مست و خراب
قامتی خواهد آمدم در بر
دوش دیدم قیامتی در خواب
خون دل تا بکی بدیده برم
چون کنم در جگر ندارم آب
در وصلت چو بستهٔ بر فیض
افتح یا مفتح الابواب
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.