۳۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۰

از عتاب تو پناهم خوی تست
وزعقاب تو مفرم سوی تست

از تو هر دم میگریزم سوی تو
بیم من از تو امیدم سوی تست

دیدة دل محو روی تو مدام
قبلة چشم دلم ابروی تست

هستی من از خطاب امر کن
مستی من از لب دلجوی تست

نیست در عالم به جز تو دوستی
هر که دارد دوستی بر بوی تست

محسنانرا تو بر احسان داشتی
هر کجا خوئیست خوش آنخوی تست

حب محبوبان زحبت شمة
حسن خوبان پرتوی از روی تست

چشم خوبان کان دل از جا میبرد
غمزة از نرگس جادوی تست

پس گدا کردی زلطفت پادشاه
فیض مسکین هم گدای کوی تست

نیست از ما غیرنامی اوست خود را دوست دوست
نیست ما را مائی مائی اگر هست اوست اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.