هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و شوریدگی سخن میگوید. او از پردهای سخن میگوید که پشت آن عشق و زیبایی نهفته است و از خواننده میخواهد که به این عشق و شوریدگی بپیوندد. شاعر از آزادی، مستی و زندگی پر از عشق و شور سخن میگوید و از جنگ و صلح به عنوان بخشی از این تجربه یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۱۱۲۳
پَرده خوش آن بُوَد کَزْ پَسِ آن پَرده دار
با رُخِ چون آفتابْ سایه نِمایَد نِگار
آید خورشیدوار ذَرّه شود بیقَرار
کان رُخِ هَمچون بهار از پَسِ پَرده مَدار
خیز که این روزِ ماست روزِ دِلْفروز ماست
از جِهَتِ سوزِ ماست عشقْ چُنین پُرشَرار
خیز که رَستیم ما بَندْ شِکَستیم ما
خیز که مَستیم ما تا به اَبَد بیخُمار
خیز که جان آمدهست جان و جهان آمدهست
دست زَنان آمدهست ای دلْ دستی بَرآر
آبِ حَیات آمدهست روزِ نَجات آمدهست
قَند و نَبات آمدهست ای صَنَمِ قَنْدبار
بَنده آن پَردهاَم گوشْ گِران کردهام
تا که به گوشم دَهان آرَد آن پَرده دار
مَکْرِ مرا چون بدید مَکْرِ دِگَر او پَزید
آمد و گوشم گَزید گفت هَلا ای عَیار
بی اَدَبی هم نِکوست کانْ سَبَبِ جنگِ اوست
سَر نَکَشم من زِ دوست بهرِ چنین کار و بار
جنگ تو است این حَیات زان که ندارد ثبات
جنگِ تو خوش چون نَبات صُلْحِ تو خود زینهار
با رُخِ چون آفتابْ سایه نِمایَد نِگار
آید خورشیدوار ذَرّه شود بیقَرار
کان رُخِ هَمچون بهار از پَسِ پَرده مَدار
خیز که این روزِ ماست روزِ دِلْفروز ماست
از جِهَتِ سوزِ ماست عشقْ چُنین پُرشَرار
خیز که رَستیم ما بَندْ شِکَستیم ما
خیز که مَستیم ما تا به اَبَد بیخُمار
خیز که جان آمدهست جان و جهان آمدهست
دست زَنان آمدهست ای دلْ دستی بَرآر
آبِ حَیات آمدهست روزِ نَجات آمدهست
قَند و نَبات آمدهست ای صَنَمِ قَنْدبار
بَنده آن پَردهاَم گوشْ گِران کردهام
تا که به گوشم دَهان آرَد آن پَرده دار
مَکْرِ مرا چون بدید مَکْرِ دِگَر او پَزید
آمد و گوشم گَزید گفت هَلا ای عَیار
بی اَدَبی هم نِکوست کانْ سَبَبِ جنگِ اوست
سَر نَکَشم من زِ دوست بهرِ چنین کار و بار
جنگ تو است این حَیات زان که ندارد ثبات
جنگِ تو خوش چون نَبات صُلْحِ تو خود زینهار
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.