۳۲۱ بار خوانده شده
پَرده خوش آن بُوَد کَزْ پَسِ آن پَرده دار
با رُخِ چون آفتابْ سایه نِمایَد نِگار
آید خورشیدوار ذَرّه شود بیقَرار
کان رُخِ هَمچون بهار از پَسِ پَرده مَدار
خیز که این روزِ ماست روزِ دِلْفروز ماست
از جِهَتِ سوزِ ماست عشقْ چُنین پُرشَرار
خیز که رَستیم ما بَندْ شِکَستیم ما
خیز که مَستیم ما تا به اَبَد بیخُمار
خیز که جان آمدهست جان و جهان آمدهست
دست زَنان آمدهست ای دلْ دستی بَرآر
آبِ حَیات آمدهست روزِ نَجات آمدهست
قَند و نَبات آمدهست ای صَنَمِ قَنْدبار
بَنده آن پَردهاَم گوشْ گِران کردهام
تا که به گوشم دَهان آرَد آن پَرده دار
مَکْرِ مرا چون بدید مَکْرِ دِگَر او پَزید
آمد و گوشم گَزید گفت هَلا ای عَیار
بی اَدَبی هم نِکوست کانْ سَبَبِ جنگِ اوست
سَر نَکَشم من زِ دوست بهرِ چنین کار و بار
جنگ تو است این حَیات زان که ندارد ثبات
جنگِ تو خوش چون نَبات صُلْحِ تو خود زینهار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
با رُخِ چون آفتابْ سایه نِمایَد نِگار
آید خورشیدوار ذَرّه شود بیقَرار
کان رُخِ هَمچون بهار از پَسِ پَرده مَدار
خیز که این روزِ ماست روزِ دِلْفروز ماست
از جِهَتِ سوزِ ماست عشقْ چُنین پُرشَرار
خیز که رَستیم ما بَندْ شِکَستیم ما
خیز که مَستیم ما تا به اَبَد بیخُمار
خیز که جان آمدهست جان و جهان آمدهست
دست زَنان آمدهست ای دلْ دستی بَرآر
آبِ حَیات آمدهست روزِ نَجات آمدهست
قَند و نَبات آمدهست ای صَنَمِ قَنْدبار
بَنده آن پَردهاَم گوشْ گِران کردهام
تا که به گوشم دَهان آرَد آن پَرده دار
مَکْرِ مرا چون بدید مَکْرِ دِگَر او پَزید
آمد و گوشم گَزید گفت هَلا ای عَیار
بی اَدَبی هم نِکوست کانْ سَبَبِ جنگِ اوست
سَر نَکَشم من زِ دوست بهرِ چنین کار و بار
جنگ تو است این حَیات زان که ندارد ثبات
جنگِ تو خوش چون نَبات صُلْحِ تو خود زینهار
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.