هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر به زیبایی و جمال معشوق خود اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که بدون حضور و وصال معشوق، زندگی برایش غیرممکن است. او از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید و از ویژگی‌های مختلف معشوق مانند لب‌های شیرین و تلخ، جمال، و کمال او یاد می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۶۲

بخیالت نمی توانم زیست
بی جمالت نمی توانم زیست

تشنهٔ بادهٔ وصال توام
بی وصالت نمی توانم زیست

بی جمال تو نیست ار امم
با جمالت نمی توانم زیست

هر چه با بنده میکنی نیکوست
بی فعالت نمی توانم زیست

زان دهان تلخ و شور و شیرینت
بی مقالت نمی توانم زیست

از لبت آب زندگی خواهم
بی زلالت نمی توانم زیست

شربتی زان لبم حوالت کن
بی نوالت نمی توانم زیست

جای جولان تست عرصهٔ دل
بی مجالت نمی توانم زیست

پای دل را بزلف خویش ببند
بی عفالت نمی توانم زیست

غم عشقش کمال تست ای فیض
بی کمالت نمی توانم زیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.