هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و غم ناشی از آن سخن میگوید و به ستایش معشوق و تأثیرات عمیق عاطفی او بر خود میپردازد. او از ستمهای معشوق به عنوان کرم و لطف یاد میکند و عشق را به گونهای توصیف میکند که حتی لوح از آتش قلم او میسوزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و مناسب مخاطبان با سطح درک ادبی بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۱۸۷
من کجا جان برم زدست غمت
وه که با من چه میکند ستمت
به غمت جان دهم که در محشر
باشم از خیل گشتگان غمت
چون شوم خاک در ره تو فتم
تا قیامت سر من و قدمت
غمزه ات گه ستم کند بر من
داد من گاه خواهد از ستمت
ستمت هر چه میکند کرمست
حاشا لله چها کند کرمت
ستمی دم بدم کرامت کن
ای کرمها خجل بر ستمت
سخن عشق چون تو بسی فیض
لوح سوزد ز آتش قلمت
وه که با من چه میکند ستمت
به غمت جان دهم که در محشر
باشم از خیل گشتگان غمت
چون شوم خاک در ره تو فتم
تا قیامت سر من و قدمت
غمزه ات گه ستم کند بر من
داد من گاه خواهد از ستمت
ستمت هر چه میکند کرمست
حاشا لله چها کند کرمت
ستمی دم بدم کرامت کن
ای کرمها خجل بر ستمت
سخن عشق چون تو بسی فیض
لوح سوزد ز آتش قلمت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.