۳۴۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۷

من کجا جان برم زدست غمت
وه که با من چه میکند ستمت

به غمت جان دهم که در محشر
باشم از خیل گشتگان غمت

چون شوم خاک در ره تو فتم
تا قیامت سر من و قدمت

غمزه ات گه ستم کند بر من
داد من گاه خواهد از ستمت

ستمت هر چه میکند کرمست
حاشا لله چها کند کرمت

ستمی دم بدم کرامت کن
ای کرمها خجل بر ستمت

سخن عشق چون تو بسی فیض
لوح سوزد ز آتش قلمت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.