هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و دوری از حرص و طمع دنیوی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که انسان را از خودخواهی و حرص رها می‌سازد و به سمت کمال و رضایت الهی هدایت می‌کند. همچنین، متن به مفاهیمی مانند قناعت، دوری از دنیاپرستی و توجه به خالق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند عشق الهی و دوری از دنیاپرستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۳۶

نِبِشته است خدا گِردِ چهره دِلْدار
خَطی که فَاعْتَبِرُوا مِنْهُ یا اُولی الاَبْصار

چو عشقْ مَردم خواراست مَردمی باید
که خویش لُقمه کُند پیشِ عشقِ مَردم خوار

تو لُقمه تُرُشی دیرْ دیر هَضْم شوی
ولی‌ست لُقمه شیرینِ نوشِ نوشْ گُوار

تو لُقمه‌یی بِشِکَن زان که آن دَهان تَنگ است
سه پیلْ هم نخورَد مَر تو را مگر به سه بار

به پیشِ حِرصِ تو خود پیلْ لُقمه‌یی باشد
تویی چو مُرغِ اَبابیلْ پیل کرده شکار

تو زاده عَدَمی آمده زِ قَحْطِ دراز
تو را چه مُرغِ مُسَمَّن غذا چه کَزْدُم و مار

به دیگِ گَرم رَسیدی گَهی دَهان سوزی
گَهی سیاه کُنی جامه و لَب و دَسْتار

به هیچ سیر نَگَردی چو مَعْده دوزخ
مَگَر که بر تو نَهَد پایْ خالِقِ جَبّار

چُنان که بر سَرِ دوزخْ قَدَم نَهَد خالِق
نِدا کُند که شُدم سیر هین قَدَم بَردار

خداست سیرکُنِ چَشم اولیا و خَواص
که رَسته‌اَند زِ خویش و زِ حِرصِ این مُردار

نه حِرصِ عِلْم و هُنر مانْدشان نه حِرصِ بهشت
نَجویَد او خَر و اُشتُر که هستْ شیرسَوار

خَموش اگر شِمُرَم من عَطا و بَخشِش‌‌‌‌‌هاش
ازان شُمار شود گیج و خیره روزِ شُمار

بیا تو مَفْخَرِ تبریز شَمسِ دین به حَق
کَمینه چاکرِ تو شَمسِ گُنبَدِ دَوّار
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.