هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و تأثیرات عمیق آن بر زندگی انسان سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و دگرگونی‌هایی که عشق به همراه دارد می‌نالد و از زیبایی و بیداد معشوق شکایت می‌کند. شاعر همچنین به ناتوانی انسان در برابر تقدیر و عشق اشاره می‌کند و از پشیمانی بی‌فایده پس از وقوع حوادث می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و پشیمانی نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۹

ای مسلمانان مرا عشق جوانی پیر کرد
پای دل را کافری در زلف خود زنجیر کرد

نی غلط، گردد جوان از عشق‌بازی اهل دل
غم که باشد تا تواند عاشقانرا پیر کرد

نی غلط هم نیست سوزد مغز را در استخوان
هم جوان هم پیر را از جان شیرین سیر کرد

از بنی‌آدم چه میخواهند این قوم پری
یا رب این بیداد خوبان را که بر ما چیر کرد

تا دچار من شده است ابرو کمانی در کمین
بهر قصد جان من مژگان خود را تیر کرد

ای عزیزان با دل من نازنینانرا چه کار
در شمار چیستم تا بایدم تسخیر کرد

نی غلط کردم که اینان نیز چون من سخره‌اند
پادشه عشق است معشوقی کجا تقصیر کرد

روز اول پای دل را فیض میبایست بست
کار چون از دست شد کی میتوان تدبیر کرد

بودنی چون بایدش بودن پشیمانی چه سود
رو نماید آخرآن کاول قضا تقدیر کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.