هوش مصنوعی: این متن به نقد رفتارهای منافقانه و ریاکارانهٔ افراد مختلف در جامعه می‌پردازد، از جمله واعظان، ملاها، زاهدان، عابدان، صوفیان، قاضیان، حاکمان، محتسبان، و مستوفیان. شاعر با زبانی طنزآمیز و انتقادی، نشان می‌دهد که چگونه این افراد به جای انجام وظایف واقعی خود، به دنبال منافع شخصی، قدرت، یا شهرت هستند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم انتقادی و پیچیده‌ای است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به تجربه و شناخت کافی از جامعه دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۰

واعظ بمنبر آمد و بیهوده ساز کرد
در حق هر گروه سر حرف باز کرد

ملا بمدرس آمد و درس دقیق گفت
حق را ز غیر حق بگمان امتیاز کرد

خالی در معرفت چو ریاست پناه شد
انکار بر معارف ارباب راز کرد

زاهد ز انتظار نعیم بهشت ماند
عابد نماز را به تکلف دراز کرد

مغرور شد بعزت تقدیم در نماز
آن جاه دوست کو به امامت نماز کرد

صوفی به خانقاه در آمد بوجد و شور
جمع مرید را بلقا سرفراز کرد

بر مسند محلکه قاضی چو پا نهاد
دست نهفته گیر بهر سو دراز کرد

آنکو میان قاضی و خصمین واسطه است
بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد

فتوی پناه هیچ مدان عمامه کوه
بر وفق مدعای کسان مکرساز کرد

حاکم چو بر سریر حکومت قرار یافت
بر بیکسان شهر در ظلم باز کرد

رشوهٔ گرفت محتسب و نرخ را فزود
از لقمهٔ حرام در عیش باز کرد

کوتاه کرد دست فقیران ز مال وقف
آن میرزا که دست تصدی دراز کرد

مستوفی از زبان قلم حرف میزند
خود داند و خدا سر دفتر چو باز کرد

دانا چو دید روی زمین را گرفت ظلم
کنجی خزید و در برخ خود فراز کرد

فیض از فریب شعبده اهل روزگار
با حق پناه برد و ز خلق احتراز کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.