هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر اهمیت عشق الهی و دوست داشتن معشوق حقیقی است. شاعر تأکید میکند که دل را جز به عشق نمیتوان سپرد و هیچ شادی و کامیابی به جز عشق معشوق، شیرین نیست. او از فدا کردن جان و دل در راه عشق سخن میگوید و بر این باور است که در راه وصال دوست، نمیتوان از دل و دین گذشت.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک فلسفی و عرفانی دارند که برای سنین پایینتر ممکن است قابل فهم نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۷۷
دل را غمگین نمیتوان کرد
غمگین را تمکین نمیتوان کرد
تلخست جهان به غیر عشقت
کامی شیرین نمیتوان کرد
عشق تو بجان خرید ای دوست
سودا به از این نمیتوان کرد
ز آمدشد غیر پاک کردم
دل را چرکین نمیتوان کرد
دل منزل دوست است در وی
غیری تمکین نمیتوان کرد
غم را شادی حساب کردم
جان را غمگین نمیتوان کرد
از هر که جفا کند بریدم
با دوست چنین نمیتوان کرد
گر صبر توان ز ماه رویان
زان زهره جبین نمیتوان کرد
جان و دل و دین فداش کردم
دل در عشق جز این نمیتوان کرد
جز در ره وصل دوستان فیض
ترک دل و دین نمیتوان کرد
غمگین را تمکین نمیتوان کرد
تلخست جهان به غیر عشقت
کامی شیرین نمیتوان کرد
عشق تو بجان خرید ای دوست
سودا به از این نمیتوان کرد
ز آمدشد غیر پاک کردم
دل را چرکین نمیتوان کرد
دل منزل دوست است در وی
غیری تمکین نمیتوان کرد
غم را شادی حساب کردم
جان را غمگین نمیتوان کرد
از هر که جفا کند بریدم
با دوست چنین نمیتوان کرد
گر صبر توان ز ماه رویان
زان زهره جبین نمیتوان کرد
جان و دل و دین فداش کردم
دل در عشق جز این نمیتوان کرد
جز در ره وصل دوستان فیض
ترک دل و دین نمیتوان کرد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.