هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانهای است که شاعر از فراق و هجران معشوق متحمل شده است. او از جنون عشق، رنج تن، خون جگر و ذوب شدن از حسرت سخن میگوید و در نهایت، حال دل خود را خونگشته توصیف میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و رنجهای روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۳۰۲
گر گاسهٔ سر ظرف جنون شد شده باشد
ور بر تنم این کاسه نگون شد شده باشد
از بام چو افتاد مرا طشت برندی
رسوائی از اندازه برون شد شده باشد
چون دست ز جان شستم اگر در غم هجران
رنج تن رنجور فزون شد شده باشد
چون یاد لبش کردم و خون شد جگر من
از رهگذر دیده برون شد شده باشد
بگداخت مرا چون جگر از حسرت اگر هم
دل نیز در این واقعه خون شد شده باشد
تا چشم چو صاد تو بخوبیت بود فیض
گر بر سرش ابروی تو نون شد شده باشد
حال دل خون گشتهٔ فیض ار تو بپرسی
گوئی چو بگویند که خون شد شده باشد
ور بر تنم این کاسه نگون شد شده باشد
از بام چو افتاد مرا طشت برندی
رسوائی از اندازه برون شد شده باشد
چون دست ز جان شستم اگر در غم هجران
رنج تن رنجور فزون شد شده باشد
چون یاد لبش کردم و خون شد جگر من
از رهگذر دیده برون شد شده باشد
بگداخت مرا چون جگر از حسرت اگر هم
دل نیز در این واقعه خون شد شده باشد
تا چشم چو صاد تو بخوبیت بود فیض
گر بر سرش ابروی تو نون شد شده باشد
حال دل خون گشتهٔ فیض ار تو بپرسی
گوئی چو بگویند که خون شد شده باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.