هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساس تنهایی، فراق و بیقراری روح خود سخن میگوید. او از فراخی دل و تنگی سینه، گذر از دنیا و رسیدن به عالم معنا میسراید. در نهایت، با یافتن راهی به سوی حقیقت، آرامش مییابد و از قید دنیا و عقبی رها میشود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربهی بیشتری دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی بهتر درک میشود.
غزل شمارهٔ ۳۰۸
جرعهام را جام و مینا تنک شد
مستیم را دار دنیا تنک شد
اشک و آهم را دگر جائی نماند
هفت گردون هفت دریا تنک شد
تنک گردد سینه چون دل شد فراخ
از فراخی سینه را جا تنک شد
چون قفس شد بر روان حسن و خیال
عالم پنهان و پیدا تنک شد
وقت شد کز آسمان هم بگذرم
منظرم را زیر و بالا تنک شد
پشت بر این توده باید کرد و رفت
گردشم بر روی صحرا تنک شد
جان درین عالم نمیگنجد دگر
میروم آنجا که اینجا تنک شد
ساغرم سرشار شد از فیض حق
آب شد بسیار دریا تنک شد
یافتم چون ره بعشرتگاه قدس
بر دلم عقبا و دنیا تنک شد
سینه بیش از کوه دارد تاب فیض
نور حق را طور سینا تنک شد
عمر شد در آرزوی دل تبه
روزگارم در تمنا تنک شد
مستیم را دار دنیا تنک شد
اشک و آهم را دگر جائی نماند
هفت گردون هفت دریا تنک شد
تنک گردد سینه چون دل شد فراخ
از فراخی سینه را جا تنک شد
چون قفس شد بر روان حسن و خیال
عالم پنهان و پیدا تنک شد
وقت شد کز آسمان هم بگذرم
منظرم را زیر و بالا تنک شد
پشت بر این توده باید کرد و رفت
گردشم بر روی صحرا تنک شد
جان درین عالم نمیگنجد دگر
میروم آنجا که اینجا تنک شد
ساغرم سرشار شد از فیض حق
آب شد بسیار دریا تنک شد
یافتم چون ره بعشرتگاه قدس
بر دلم عقبا و دنیا تنک شد
سینه بیش از کوه دارد تاب فیض
نور حق را طور سینا تنک شد
عمر شد در آرزوی دل تبه
روزگارم در تمنا تنک شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.