هوش مصنوعی: این شعر از مولانا یا یکی از شاعران عارف دیگر است که به موضوعات عرفانی، عشق الهی، و جدایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از فراق یار، زوال تعلقات مادی، و رسیدن به معرفت سخن می‌گوید. در نهایت، او به آرامش و رهایی از رنج‌های دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و فراق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۲۸

زود از درم در آی که تابم دگر نماند
می در پیاله کن که شرابم دگر نماند

تا با خودم حجاب خودم از خودم بگیر
رفتم چو از میانه حجابم دگر نماند

عقلست پرده نظر اهل معرفت
عقل از سرم چو رفت نقاب دگر نماند

دور از تو با خیال تو میداشتم خطاب
دیدم چو آن جمال خطابم دگر نماند

چندی پی سراب بتان گام میزدم
بنمودی آب و روی سرابم دگر نماند

تا بود در برم جگر از دیده می‌چکید
در فرقتت گداخت سحابم دگر نماند

از دل زدود صیقل غم زنگ معصیت
کردم حساب خویش حسابم دگر نماند

تا بسته‌ام امید به تبدیل سیئات
گشتم همه ثواب عقابم دگر نماند

لوح معارف است ضمیر منیر من
زان ذوق درس و شوق کتابم دگر نماند

طی شد زمان نماند مکان سعی فیض را
ساعت رسید رنج شتابم دگر نماند

تا چند بار تن دهدم زحمت روان
صد شکر حاجت خورو خوابم دگر نماند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.