۳۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۶

هر که حرفی ز کتاب دل ما گوش کند
هر چه از هر که شنیده است فراموش کند

تا ابد از دو جهان بیخبر افتد مدهوش
هر که یک جرعه می از ساغر ما نوش کند

لذت مستی بی‌باده ما هر که چشید
کی دگر یاد شراب و هوس هوش کند

هر که دید است رخ او ندهد گوش به پند
چشم خود وقف بر آن زلف و بناگوش کند

افسدوهاست شه عشق که در قریهٔ دل
هرچه یابد همه را بیخود و مدهوش کند

ز آسمان بهر نثارش طبق نور آید
سینهٔ خویش بر اسرار چو سرپوش کند

پخت دل ز آتش سودای غم بیهوده
فیض مگذار که این دیک دگر جوش کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.