هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر از غم و شادیهای ناشی از عشق، یادآوری معشوق، و مشکلاتی که در این راه متحمل شده سخن میگوید. همچنین، به نقش عشق در آبادانی روح و جهان اشاره میکند و از نیاز به یادآوری و ارتباط با معشوم صحبت مینماید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارند.
غزل شمارهٔ ۳۵۷
گاهی بغمزهٔ دلی آباد میکند
گاهی بلطف غمزدهٔ شاد میکند
آنکو زیاد می نرود یکنفس مرا
شادم اگر مرا نفسی یاد میکند
بیچاره و شکست اسیر بلای عشق
دلرا درین قضیه که امداد میکند
گم گشتگان وادی خونخوار عشق را
سوی جناب دوست که ارشاد میکند
غم بر سر غم آمد و جای نفس نماند
دل تنگ شد که ناله و فریاد میکند
در چشم من سراسر آفاق تیره شد
شام فراق بین که چه بیداد میکند
باد صبا بیار نسیمی ز کوی دوست
کاین بوی دوست عالمی آباد میکند
بر من هر آنچه میرود از محنت و بلا
جرم تو نیست حسن خدا داد میکند
باداست نزد او سخن فیض و شعر او
کی او بدین وسیله مرا یاد میکند
گاهی بلطف غمزدهٔ شاد میکند
آنکو زیاد می نرود یکنفس مرا
شادم اگر مرا نفسی یاد میکند
بیچاره و شکست اسیر بلای عشق
دلرا درین قضیه که امداد میکند
گم گشتگان وادی خونخوار عشق را
سوی جناب دوست که ارشاد میکند
غم بر سر غم آمد و جای نفس نماند
دل تنگ شد که ناله و فریاد میکند
در چشم من سراسر آفاق تیره شد
شام فراق بین که چه بیداد میکند
باد صبا بیار نسیمی ز کوی دوست
کاین بوی دوست عالمی آباد میکند
بر من هر آنچه میرود از محنت و بلا
جرم تو نیست حسن خدا داد میکند
باداست نزد او سخن فیض و شعر او
کی او بدین وسیله مرا یاد میکند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.