هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و ارتباط عاشقانه و روحانی با اوست. شاعر از غم عشق، عزت در خواری، وصف بازار جهان بی‌متاع، بیماری به عنوان شکرانه، وصف مهر و بوی معشوق، زندگی در میکده و مصطبه، قهر و عفو معشوق، حسرت دیدار، و شوق بی‌پایان سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به رستگاری از طریق عشق و فیض طلبی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۳

چون غم غم عشق تو بود زار توان بود
چون عز همه عزّ تو بود خوار توان بود

بازار جهان را چو غمت نیست متاعی
هرچند فروشند خریدار توان بود

گر عافیت اینست که این پنجه آن راست
شکرانه بیماری بیمار توان بود

یکذره گر از مهر تو ناید بدل و جان
بر هر دو جهان قاسم انوار توان بود

یکدم گر از آن زلف دو تا بوی توان برد
عمری دو جهان را همه عطار توان بود

در میکده لطف تو بی‌خویش توان زیست
در مصطبهٔ قهر تو هشیار توان بود

در حضرت قهر تو خطائی نتوان کرد
در مشهد عفو تو خطاکار توان بود

گر باغ تماشای ترا در نگشاید
در حسرت آن در پس دیوار توان بود

گر روی تو در خواب نمایند بعشاق
حاشا دمی از شوق تو بیدار توان بود

چون ناصر مستان ز خود رسته تو باشی
منصور توان بودن و بردار توان بود

ای فیض طلب کن که طلب چون طلب اوست
گر بیهده باشد که طلب کار توان بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.