هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از شیرینی و جذابیت لبهای معشوق خود سخن میگوید و آن را با شکر مقایسه میکند. او بیان میکند که لبهای معشوق بهقدری شیرین است که حتی شکر نیز در مقایسه با آن بیارزش میشود. شاعر همچنین از غم و اندوهی که از دوری معشوق به او رسیده، سخن میگوید و ترس دارد که این غم باعث شود از شیرینی لبهای معشوق بهرهای نبرد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱۵۰
به خِدمَتِ لَبَت آمد به اِنْتِجاعْ شِکَر
که از لَبِ شِکَرینْ بَخشْ یک دو صاعْ شِکَر
تو اِرْتِقا به سَخا جو مگو نه گو آری
نَظَر مَکُن که نِیی یافتْ اِرْتفاعْ شِکَر
لَبِ تو است که شِکَّر زِ عینِ او رویَد
نه مُنْتَظِر که رَسَد نَسْیه از بِقاعْ شِکَر
شِکَر به وَقتِ شِکَر خوردَنَت نَصیبی یافت
که بر مَذاقِ دَهانها بُوَد مُطاعْ شِکَر
بِبَستهیی دو لَبْ امروز زان همیتَرسَم
که از غَمِ تو بِمانَد زِ اِنْتِفاعْ شِکَر
زِهی نَبات که دارد لَبِ تو کَزْ وِیْ شُد
امیرِ جُمله نَباتاتْ بینِزاعْ شِکَر
دَهان بِبَندم و بَسته شِکَر همیخایَم
که تا به جان برَسَد خوش به ابتلاع شِکَر
که از لَبِ شِکَرینْ بَخشْ یک دو صاعْ شِکَر
تو اِرْتِقا به سَخا جو مگو نه گو آری
نَظَر مَکُن که نِیی یافتْ اِرْتفاعْ شِکَر
لَبِ تو است که شِکَّر زِ عینِ او رویَد
نه مُنْتَظِر که رَسَد نَسْیه از بِقاعْ شِکَر
شِکَر به وَقتِ شِکَر خوردَنَت نَصیبی یافت
که بر مَذاقِ دَهانها بُوَد مُطاعْ شِکَر
بِبَستهیی دو لَبْ امروز زان همیتَرسَم
که از غَمِ تو بِمانَد زِ اِنْتِفاعْ شِکَر
زِهی نَبات که دارد لَبِ تو کَزْ وِیْ شُد
امیرِ جُمله نَباتاتْ بینِزاعْ شِکَر
دَهان بِبَندم و بَسته شِکَر همیخایَم
که تا به جان برَسَد خوش به ابتلاع شِکَر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.