هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و فراق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تنها وصال معشوق می‌تواند درمان این درد باشد. شاعر از تب عشق، انتظار وصل و رنج فراق می‌نالد و در نهایت به عشق الهی اشاره می‌کند که از طریق عشق به معشوق زمینی قابل دستیابی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به بلوغ فکری و عاطفی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۰

زحمت مکش طبیب که این تب نمیرود
بی شربت بنفشهٔ آن لب نمیرود

تا بی ز مهر در دلم آنمه فکنده است
تا تاب او ز دل نرود تب نمیرود

بیمار عشق به نشود جز به وصل دوست
این درد دل بناله یا رب نمیرود

تا چند در فراق برم انتظار وصل
آن روز خود نیامد و این شب نمیرود

بار فراق چند تواند کشید دل
این جان سخت بین که ز قالب نمیرود

ساقی بیا و لب به لبم نه که این خمار
از سر بغیر جام لبالب نمیرود

عشق بتان وسیله عشق خداست لیک
فیض از وسیله جانب مطلب نمیرود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.