هوش مصنوعی:
این متن به موضوعات فلسفی و عرفانی مانند گذر زمان، مرگ، جاودانگی روح، و وابستگی دل به خدا میپردازد. شاعر تأکید میکند که عمر به سرعت میگذرد و انسان باید دل را به خداوند پیوند زده و از تعلقات دنیوی رها شود، زیرا همه چیز به سوی او بازمیگردد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم این مضامین مشکل داشته باشند.
غزل شمارهٔ ۳۸۱
اگر سوی شام ار بری میرود
اجل آدمی را ز پی میرود
دلا سازره کن که معلوم نیست
کزین خاکدان روح کی میرود
دی عمر آمد بهاران گذشت
بهاران گذشتند و دی میرود
بهر جا دلت رفت آنجاست جان
سرا پای دل را ز پی میرود
دل تو چه شخص و تنت سایه است
بهر جا رود شخص فی میرود
دل اندر خدا بند و بگسل ز خلق
که آخر همه سوی وی میرود
از آن روی دل در خدا کرد فیض
که لاشیء دنبال شیء میرود
اجل آدمی را ز پی میرود
دلا سازره کن که معلوم نیست
کزین خاکدان روح کی میرود
دی عمر آمد بهاران گذشت
بهاران گذشتند و دی میرود
بهر جا دلت رفت آنجاست جان
سرا پای دل را ز پی میرود
دل تو چه شخص و تنت سایه است
بهر جا رود شخص فی میرود
دل اندر خدا بند و بگسل ز خلق
که آخر همه سوی وی میرود
از آن روی دل در خدا کرد فیض
که لاشیء دنبال شیء میرود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.