۳۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۲

کجا میرود روح و کی میرود
کجا و کی از پیش وی میرود

کجا و کی و کی بود روح را
که این هر دو تن راز پی میرود

زامر خدایست روح و خدا
کی آید بجائی و کی میرود

چو بیخود شوی دانی این راز را
که در بیخودی دل بوی میرود

می عشق آگاه سازد ترا
که غفلت بدین گونه می میرود

بجز مستی و عشق و شور جنون
ز پیش تو این کار کی میرود

دمی سوی ما آ تماشای را
ببین تا چه غوغای می میرود

چنین بر زمین ریخت خم می ز خویش
چنان بر فلک‌های و هی میرود

که تا پشت ماهی رسیده است می
که تا زهره آواز نی میرود

دمی فیض را چون برآید چنین
خرد را دگر کی ز پی میرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.