هوش مصنوعی: این متن به بیان درد و رنج عاشقان و بی‌دلان در برابر جمال و رأفت معشوق می‌پردازد. شاعر از بی‌توجهی معشوق، هجران، و درد عشق سخن می‌گوید و تأثیرات آن را بر دل و جان عاشقان توصیف می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تضاد بین درد و درمان در عشق دارد و اینکه گاهی حتی درمان نیز خود دردآور است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۶

بی دلانرا از نکو رویان چه حظ
رأفت دین و بلای جان چه حظ

زاهدان را چون ز خوبان بهره نیست
از دل ایشانرا چه سود از جان چه حظ

شاهدان را از جمال خود چه ذوق
عاشقانرا از غم اینان چه حظ

چون کسی را تاب دیدار تو نیست
از جمالت ای مه تابان چه حظ

تا نگه کردی دلم را بردهٔ
زین نگاه دلربا ای جان چه حظ

دل بری و دین بری و جان بری
از تو ای بر همزن سامان چه حظ

درد تو چون خستگان را راحتست
خسته را از جستن درمان چه حظ

هجر تو جان میستاند وصل دل
مرمر ازین وصل وزین هجران چه حظ

درد تو در دست و درمان نیز درد
فیض را زین دردو زین درمان چه حظ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.