۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۲۰

هی نیاری بر زبان حرف دروغ
حیف باشد زان دهان حرف دروغ

من چو با تو راستم تو راست باش
تا نباشد در میان حرف دروغ

آن اشارات دروغینت بس است
نیست حاجت در میان حرف دروغ

نکته باریک گویم عذر آن
گرچه آید زان دهان حرف دروغ

بشکند در تنگنا آن حرف راست
در هم افتد گردد آن حرف دروغ

فیض بس کن کی کجا سر میزند
از دهان آنچنان حرف دروغ

گر شنیدی از کسی باور مکن
او کی آرد بر زبان حرف دروغ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.