هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق عمیق و پرتلاطم سخن میگوید که مانند نهنگی در دریای دل شاعر جا گرفته است. شاعر بیان میکند که حتی غمهای بسیار نیز در برابر عشق او ناچیز هستند و به لقمهای کوچک تبدیل میشوند. او از عشق به عنوان نیرویی یاد میکند که حتی تلخیها را شیرین و جنگ را صلح میکند. همچنین، شاعر به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر ایمان و کفر اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعارهها و تشبیههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند.
غزل شمارهٔ ۵۵۸
دلم بحر و عشق تو در وی نهنگ
نهنگی که جا کرده بر بحر تنگ
هزاران هزار ار غم آید بدل
کند جمله را لقمهٔ عشق شنگ
غمم بر سر غم نه و شاد باش
دل عاشق از غم نیاید به تنگ
غمی کز تو آید بشادی خورم
که تلخ از تو شیرین و صلحست جنگ
بقربان کفر سر زلف تو
همه چین و ماچین خطا و فرنگ
سوی بوستان گر خرامی بناز
بر ایمان بود کفر را عار و ننگ
ترا فیض چون عشق شد دستگیر
درین راه پایت نیاید به سنگ
نهنگی که جا کرده بر بحر تنگ
هزاران هزار ار غم آید بدل
کند جمله را لقمهٔ عشق شنگ
غمم بر سر غم نه و شاد باش
دل عاشق از غم نیاید به تنگ
غمی کز تو آید بشادی خورم
که تلخ از تو شیرین و صلحست جنگ
بقربان کفر سر زلف تو
همه چین و ماچین خطا و فرنگ
سوی بوستان گر خرامی بناز
بر ایمان بود کفر را عار و ننگ
ترا فیض چون عشق شد دستگیر
درین راه پایت نیاید به سنگ
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.