هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر تجربهی عشق و رهایی از خود در مسیر عشق است. شاعر از فراز و نشیبهای عشق، از جمله ملامت، بیخودی، و فداکاری سخن میگوید و در نهایت به پذیرش جفا و عشق بیقید و شرط میرسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۵۹۵
چو دل در عشق میبستم ز خود خود را رها کردم
ملامت را صلا دادم سلامت را دعا کردم
نظر چون سوی من افکند دلدار از سر مستی
ز خود رفتم بخود باز آمدم بیخود چها کردم
لبش درمان جان شد چشمش اسرار محبت گفت
ز روی یار تحصیل اشارات و شفا کردم
قرار دل در آن دیدم که گیرم جای در زلفش
قراری یافت دل در بیقراری جابجا کردم
ندانستم در اول بندگی عشقست و دین رندی
در آخر عمر را در عشق و در رندی قضا کردم
حیات جاودان در عشق و در جان باختن دیدم
زدم خود را به تیغ عشق جان و دل فدا کردم
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا غلط گفتم خطا کردم
رهم بستی دلم خستی بدم گفتی نمیگوئی
چرا بستم چرا خستم چرا گفتم چرا کردم
بزیر لب نهان میگفت چون نی در غم ما فیض
بجانت هرچه کردم شکر کن کانها بجا کردم
ملامت را صلا دادم سلامت را دعا کردم
نظر چون سوی من افکند دلدار از سر مستی
ز خود رفتم بخود باز آمدم بیخود چها کردم
لبش درمان جان شد چشمش اسرار محبت گفت
ز روی یار تحصیل اشارات و شفا کردم
قرار دل در آن دیدم که گیرم جای در زلفش
قراری یافت دل در بیقراری جابجا کردم
ندانستم در اول بندگی عشقست و دین رندی
در آخر عمر را در عشق و در رندی قضا کردم
حیات جاودان در عشق و در جان باختن دیدم
زدم خود را به تیغ عشق جان و دل فدا کردم
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا غلط گفتم خطا کردم
رهم بستی دلم خستی بدم گفتی نمیگوئی
چرا بستم چرا خستم چرا گفتم چرا کردم
بزیر لب نهان میگفت چون نی در غم ما فیض
بجانت هرچه کردم شکر کن کانها بجا کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.