هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و شیدایی شاعر به معشوق است. شاعر از سوز و گداز عشق، رهایی از دین و دنیا، و ارزش نهادن به غم و درد در راه عشق سخن می‌گوید. او از آموزه‌های عرفانی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌گوید و در نهایت، غم را مایه‌ی روشنایی دل می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال پیچیده باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند رها کردن دین و دنیا نیاز به درک عمیق‌تری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۶۷۴

تا آتش عشق رخت در جان و دل افروختیم
دیدیم گر مهیا ز غم از خوشدلی وا سوختیم

حالی بغم رو کرده‌ایم با عیش یکرو کرده‌ایم
شادی چو در غم یافتیم آنرا باین بفروختیم

با جنت و طوبی چه‌کار چون کام ما از غم رواست
از آتش دوزخ چو غم در عشق چون ما سوختیم

چون خرقه پوشان غمت دلهای صافی داشتند
ما هم بامید صفا زینغم مرقع دوختیم

ترک کتاب و درس علم گفتیم چون در راه تو
یک نکتهٔ اغیار سوز از پیر عشق آموختیم

گر دین و دنیا باختیم در عشق و در سودای عشق
لیک از متاع درد و غم سرمایها اندوختیم

افسرده بودی فیض تا با عیش بودت الفتی
ای غم روانت شاد باد کز تو دلی افروختیم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.