هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های درونی خود می‌گوید و با بیانی پراحساس از اشک، آه و ناله سخن می‌راند. او از بخت بد، تنگنای دنیا و بی‌عدالتی‌ها شکایت دارد و احساس می‌کند کسی حالش را نمی‌پرسد. شاعر همچنین از جنون و رهایی از عقل مصلحت‌بین سخن می‌گوید و گاهی به خودسرزنشی می‌پردازد. در نهایت، او از نیاز به گریه بیشتر برای تسکین دردهای درونی می‌نویسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جنون، خودسرزنشی و دردهای درونی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۷

بیا ای اشک خونین تا که بر بخت زبون گریم
کشم آهی ز دل و ز ابر آزادی فزون گریم

اگر منعم کند از گریه عقل مصلحت بینم
ز کیشش رو بگردانم بفتوای جنون گریم

دمی با خویش پردازم بآه و ناله در سازم
بجان آتش در اندازم باحوال درون گریم

بسی تنگ آمدم زین تنگنای دهر پر وحشت
فلک خواهم که بشکافد درو با موسعون گریم

ز دست خود در آزارم که محنت را سزاوارم
بلای خود خودم هم خود بخود بر نفس دون گریم

خودم محبوس و خود محبس ندارم شکوهٔ از کس
بپای خویش ماندم بس ز دست خویش خون گریم

به ننماید رخم جانان که چشم پاک می‌باید
تریهم ینظرون خوانم ز هم لا یبصرون گریم

کسی حالم نمیپرسد و گر پرسند میخندند
گه از لاینطقون نالم گهی از ینطقون گریم

ز بس خون جگر می‌آیدم از دیدهٔ گریان
دوصد چشم دگر خواهم که بر زخم درون گریم

مرا از خویش غافل بودن اولی‌تر بود زیرا
نظر بر حال خود چون افکنم باید که خون گریم

قلم را فیض سوز این سخنها گریه می‌آرد
زبان لوح هم گوید که از ما یسطرون گریم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.