هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر وابستگی و عشق عمیق شاعر به معشوق (یا خداوند) است. شاعر اعلام می‌کند که با وجود معشوق، از همه چیز و همه کس بی‌نیاز است و هیچ غم و اندوهی را در حضور معشوق احساس نمی‌کند. او از دشمنان و مکرهای بدخواهان نمی‌ترسد زیرا لطف معشوق او را کافی است. شاعر حتی حاضر است در راه معشوق همه چیز را فدا کند و به هیچ چیز دیگری وابسته نیست.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۱

چون یار ما تو باشی ز اغیار فارغیم
چون کار ما توئی ز همه کار فارغیم

از تو چه خرمیم غمی را مجال نیست
باشد چه غم غم تو ز غمخوار فارغیم

چون دوستدار ما توئی از دشمنان چه باک
چون هست لطف توز ستمکار فارغیم

چون مکرهای خیر تو هست از برای ما
از شر مکر حاسد و مکار فارغیم

در راه تو جهان کنیم امر اگر کنی
ورنه ز حرب و چالش و بیکار فارغیم

دلرا کباب خواهی جان نیز می‌دهیم
ور تو دهی شراب ز خمار فارغیم

باشی تو در نظر یکجا افکنیم چشم
در چشم ما چو هستی ز اغیار فارغیم

معنای تست هرچه درآید بچشم ما
زان روی ما ز صورت دیدار فارغیم

بسیار کرده‌ایم گنه بر امید عفو
عفوت چه هست ز اندک و بسیار فارغیم

چون سیر گاه فیض بساتین حکمت است
از باغ و راغ و سبزه و گلزار فارغیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.