هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا بیانگر وحدت و اتحاد عاشق و معشوق از ازل تا ابد است. شاعر تأکید می‌کند که عشق، جوهره وجودی اوست و با غم و شادی آن پیوند خورده است. او خود را در سیر و سلوک عرفانی در حالتی از نوسان بین مراتب مختلف وجود توصیف می‌کند و بر این باور است که عاشقان در بیان رازهای عشق ناتوانند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد. همچنین برخی از مفاهیم مانند 'قتل' و 'غم' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۳

از دم صبح ازل با عشق یار و همدمیم
هر دو با هم زاده‌ایم از دهر با هم توامیم

هر دو از پستان فطرت شیر با هم خورده‌ایم
یک صدف پرورده ما را هر دو دّر یک یمیم

میدرخشد نور عرفان از سواد داغ دل
چشم ما این داغ و ما چشم و چراغ عالمیم

جان ما را اتحادی هست با سلطان عشق
نیستیم ازهم جدا هرگز همیشه با همیم

در حریم دوست ما را نیز چون او بار هست
هر کجا عشقست محرم ما هم آنجا محرمیم

میرساند عشق ما را تا جناب کبریا
گرچه جسم ما ز خاک و ما ز نسل آدمیم

روز اول گر ملک از سایهٔ ما میرمید
ما کنون از نارسیهای ملایک درهمیم

در خم قتلست ما را گر فلک از کجروی
پا نهادن بر سرش را راست ما هم در خمیم

در ازل شیر غم از پستان مادر خورده‌ام
ما چه غم داریم از غم دست پرورد غمیم

کهنه غربال فلک گر بر سرما ریخت غم
بر سر خاک غم اکنون یکدو دم در ماتمیم

هست ما را مختلف احوال در سیر و سلوک
که زهر بیشیم بیش و گاهی از هر کم کمیم

گاه بر فوق سمواتیم و گه بر روی خاک
گاه دریای محیطیم و گهی دیگر نمیم

عاشقانرا نطق و خاموشی بدست خویش نیست
ما چو نی در ناله و فریاد در بند دمیم

گر بنطق آئیم پیش از وقت چون روح اللهیم
ور خمش باشیم هنگام سخن چون مریمیم

چون گشاد سینه را پیوند با غم کرده‌اند
ما بهم پیوسته با غم چون دو حرف مدغمیم

راز دلرا بر زبان ای فیض آوردن خطاست
گوشها گویند پنهان ما کی اینرا محرمیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.