هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر وابستگی کامل شاعر به معشوق یا معبود است. شاعر خود را کاملاً تسلیم معشوق می‌داند و درمان دردها و پایان راه خود را در او می‌بیند. او حاضر است همه چیز، حتی جان خود را فدای معشوق کند و بدون او خود را بی‌سر و بی‌جان می‌داند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 15 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۷۲۰

ای که درد مرا توئی درمان
ای که راه مرا توئی پایان

کمر خدمتت بدل بستم
هرچه گوئی بجان برم فرمان

داده‌ام تن بخدمت تو بدل
داده‌ام دل بطاعت تو بجان

هرچه خواهی بیار بر سر من
یکدمم از درت ولیک مران

بخیال تو زنده است این سر
بهوای تو زنده است این جان

گر نه در سر خیال تست مقیم
ورنه در جان هوای تست روان

نیستم من به جز تن بی سر
نیستم غیر قالب بی جان

یکدم ار وصل تو دهد دستم
میدهم در بهاش جان و جهان

نه جهان خواهم و نه جان جانا
هم جهان فیض را توئی هم جان
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.