هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق ناامیدانه و غمهای ناشی از آن سخن میگوید. او بیان میکند که دلش چنان غمگین است که نمیتواند آن را از بین ببرد و معشوقش چنان بیرحم است که نمیتواند از او دوری کند. شاعر همچنین از زیباییهای معشوق و ناتوانی خود در برابر جذابیتهای او میگوید و در نهایت امیدوار است که با لطف پادشاه (یا معشوق) بتواند از این غمها رهایی یابد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۷۳۴
غمش غمی نه که از دل بدر توان کردن
دلش دلی نه که در وی اثر توان کردن
نه آن حبیب که او را بدل بود رحمی
نه آن رقیب که از وی حذر توان کردن
نه قامتش بصنوبر نشان توان دادن
نه نسبت رخ او با قمر توان کردن
نه زان دهان و میان نکتهٔ توان گفتن
نه دست با قد او در کمر توان کردن
نه تاب روی چو خورشید او توان آورد
نه بیفروغ رخش شب بسر توان کردن
مگر ز پادشه لطف او رسد مددی
ز سینه لشگر غم را بدر توان کردن
چو فیض در قدمش گر سری توان افکند
به پیش تیر غمش حان سپر توان کردن
دلش دلی نه که در وی اثر توان کردن
نه آن حبیب که او را بدل بود رحمی
نه آن رقیب که از وی حذر توان کردن
نه قامتش بصنوبر نشان توان دادن
نه نسبت رخ او با قمر توان کردن
نه زان دهان و میان نکتهٔ توان گفتن
نه دست با قد او در کمر توان کردن
نه تاب روی چو خورشید او توان آورد
نه بیفروغ رخش شب بسر توان کردن
مگر ز پادشه لطف او رسد مددی
ز سینه لشگر غم را بدر توان کردن
چو فیض در قدمش گر سری توان افکند
به پیش تیر غمش حان سپر توان کردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.